بعد از مصاحبهٔ شاهزاده با شبکهٔ من‌وتو، یه کاربر توییتری، کارزاری برای وکالت دادن به شاهزاده به‌راه انداخت. این آقا، توی اسپیسی که بعدش ایجاد کرد، گفت که «من یه جمهوری‌خواه هستم ولی شاهزاده فرد مورد اعتماد من برای گذار به حساب میاد.»

همزمان یه سری از کاربرهایِ مخالفِ این کارزار، هشتگ «من وکالت نمی‌دهم» رو راه انداختند و یه سری نقدها و ایرادهایی رو مطرح کردند.

موضعِ من به عنوان کسی که به شاهزاده اعتماد داره، از همون ثانیهٔ اول وکالت دادن بود. یه سری نقد دارم به اتفاقاتی که افتاد و توی این نوشته بهشون می‌پردازم.

۱) وکالت نمی‌دهم؟

قرار این بود که کسایی که به شاهزاده به عنوان نماینده‌شون اعتماد داشتند، شاهزاده رو به عنوان صدای خودشون انتخاب کنند.

حالتِ پیش‌فرضْ وکالت دادن نبود که لازم باشه وکالت ندادن خودمون رو با هشتگ ابراز کنیم. برای همین هشتگ «من وکالت نمی‌دهم» به نظر من یه حرکت اضافه و صرفا تفرقه‌انداز بود که از اتفاق جمهوری اسلامی و سایبری‌ها هم بهش دامن زدند. تنها نتیجه‌ش هم درگیری‌های بی‌دلیل کف توییتر و اینستاگرام و تلاطم شدید در اتحاد بود. دقیقا همون چیزی که جمهوری اسلامی می‌خواست.

یه مثال ساده براتون می‌زنم. یه سری کارمند هستند که می‌خوان با رئیس شرکتشون حرف بزنند. شرکت خیلی بزرگه و تعداد کارمندها بسیار زیاده. برای همین امکان صحبت کردن تک‌تک کارمندها میسر نیست. یه نفر پیدا میشه، می‌گه «نظرم نسبت به اوضاع اینه و این حرف‌ها رو می‌خوام مطرح کنم.» یه عده می‌بینند که حرف این بابا، حرف این‌ها هم هست، و از طرفی بهش اعتماد دارند. خلاصه به طرف وکالت می‌دن که بره و از جانبشون با رئیس حرف بزنه. به هر حال یه سری شرط‌هایی هم می‌ذارن.

دستهٔ دوم هنوز نتونستند که برای خودشون نماینده پیدا کنند و امکان گفتگوی مستقیم هم وجود ندارد. برای همین به جای اینکه تصمیم بگیرند یه وکیل پیدا کنند، تا صداشون رو به گوش رئیس برسونند، با تمام قوا شروع به کوبیدن دستهٔ اول و وکیلشون می‌کنند.

به نظر شما، کار درست چیه؟ آیا خفه کردن صدای عده‌ای که به شاهزاده به عنوان نماینده‌شون اعتماد دارند، راه‌حل دموکراتیک و خوبیه؟ یا صرفا مشکلِ خودشون برای پیدا کردن یک صدا (چه شخص چه ائتلاف) رو فرافکنی می‌کنند؟ این شبیه به بی‌دلیل زدن زیر میز نیست؟ این تلاش برای خفه‌کردن صدای دیگران، بیشتر شبیه به رفتاری دیکتاتورمآبانه نیست؟

حالا تازه این رو در نظر بگیرید که نمایندهٔ گروه اول گفته، بیاید تا همکاری کنیم و با هم بریم پیش رئیس و ابدا قصد ساکت کردن صدای بقیه رو نداره.

خلاصه، «من وکالت می‌دهم» منافاتی با اتحاد نداشت، ولی هشتگ «وکالت نمی‌دهم» دقیقا بازی توی زمین جمهوری اسلامی بود.

۲) بیعت؟ معنای وکالت

یه سری «وکالت دادن» رو به «بیعت گرفتن» معنی کردند. چقدر جفا! از دهخدا نقل می‌کنم.

اجرای کاری از جانب کسی

حدود اختیارات وکیل برابر اذن صریحی است که موکل به او می‌دهد و در صورت اطلاق اذن، حدود اختیارات وکیل بر طبق متعارف و معمول خواهد بود. در صورتی که وکیل از حدود متعارف تجاوز نماید موکل به‌هیچ‌وجه الزامی به انجام دادن تعهدات او نخواهد داشت.

فکر می‌کنم همین کافی باشه که بدونید، وکالت دادنِ ما به شاهزاده، معادل نمایندگیِ صدایِ ماست و از قضا ما می‌تونیم هر وقت خواستیم وکیل خودمون رو عزل کنیم.

اصلا دموکراسی یعنی همین. ما نمی‌تونیم که هشتاد میلیون آدم بلند بشیم برای هر قانونی توی مجلس بنشینیم که. وکیل یا نماینده برای همین کار انتخاب می‌کنیم. مثل اینکه قبل از اینکه به نماینده‌های مجلس بگن «نماینده» بهشون «وکیل» مردم می‌گفتند.

الان هم یه بخش وسیعی از مردم ایران، احساس می‌کنند که شاهزاده، نمایندهٔ قابل اعتمادی برای انتقال صداشون به خارج از کشوره.

شما اعتماد نداری؟ نماینده‌ت رو مشخص کن. من قول می‌دم که از نماینده شما هم حمایت کنم تا صدای شما از طریق اون به گوش سیاست‌مدارها و رسانه‌های دنیا برسه.

۳) تک‌روی؟

یه سری گفتند که شاهزاده، دیکتاتوره و می‌خواد از آب گل‌آلود ماهی بگیره و این حرف‌ها.

اول از همه، بیشتر از یک ماه قبل از این جریان، شاهزاده توییتی زده بود و دعوت کرده بود تا افراد و گروه‌ها و احزاب بیان تا با هم متحد بشن و صدای مردم داخل ایران باشند.

Tweet

یه پیام دیگه هم چند روز پیش داده بود.

Tweet

واقعا شما تک‌روی از این توییت‌ها برداشت می‌کنی؟ دیگه باید به چه زبونی بگه که آمادهٔ همکاریه؟ وقتی می‌بینه مردم اینجا کُشته و شکنجه می‌شن، واقعا چرا باید بیشتر منتظر بشه؟ البته باید اضافه کنم که راه رو برای همکاری نبسته، و گفته همچنان آمادهٔ همکاری‌ام.

با پایگاهِ مردمی که داره، و همینطور با شهرتی که بین ایرانی‌ها (از مرکز شهرها تا دورافتاده‌ترین روستاها) داره به نظرم ورقِ آس ما شاهزاده‌ست و باید توی هر ائتلافی که شکل می‌گیره باشه، وگرنه اون ائتلافْ حمایت بخش بزرگی از مردم رو از دست می‌ده. حالا که خودش هم می‌خواد که همکاری کنه، به نظرم ایراد دیگه به شاهزاده وارد نیست، بلکه به کسانی وارده که یه عمر ادعا می‌کردند، و الان که وقتش فرا رسیده دست روی دست گذاشتند و فقط گیر می‌دن.

بعد هم ماهی گرفتن از آب گل‌آلود نیست. شاهزاده یه مصاحبه‌ای انجام داد، توش گفت که باید مشروعیتی از جانب مردم برای صحبت کردن به نمایندگیشون داشته باشم، و یه جمهوری‌خواه به صورت خودجوش کمپین رو راه انداخت. اگه مصاحبه نکنه و گزارش نده، به کم‌کاری متهم میشه، اگه مصاحبه بکنه و همچین اتفاق‌هایی بیفته، به ماهی گرفتن از آب گل‌آلود متهم میشه. میشه من از مخالف‌ها بپرسم که دقیقا باید چیکار کرد؟ یه سری، صرفا فقط نق‌نق کردن رو خوب بلدند.

۴) دیکتاتوری؟

یه سری هم که این حرکت رو تا براندازیِ جمهوری اسلامی و به تخت نشستن شاهزاده و سلطنت مطلقه جلو بردند. دوستان، یواش، پیاده بشید با هم بریم. یکی از پیش‌شرط‌های شاهزاده تشکیل نوع حکومت آینده از طریق صندوق‌های رای و طبق نظر مردمه. اکثر کسانی هم که به سلطنت رای خواهند داد، من‌جمله خود من، سلطنت مشروطه رو می‌پسندند که یکی از موفق‌ترین فرم‌های دموکراسی بوده و هست و ابدا ربطی به نظام‌های دیکتاتوری نداره. از اینجا نقل می‌کنم:

الف) نمونه‌های موفق نظام پارلمانی همراه با پادشاه: ژاپن، انگلیس، استرالیا، کانادا، سوئد، نروژ، اسپانیا، بلژیک، دانمارک، اسکاتلند، لوکزامبورگ، نیوزیلند، هلند و موناکو

ب) نمونه‌های موفق نظام پارلمانی همراه با رییس‌جمهور تشریفاتی: اسرائیل، آلمان، فنلاند، ایتالیا، اتریش، پرتغال و ایرلند

ج) نمونه‌های موفق نظام‌های جمهوری تمام ریاستی: آمریکا، کره جنوبی، شیلی و فرانسه (نیمه ریاستی)

می‌بینید که نمونه‌های موفق دموکراسی با فرم سلطنت مشروطه (الف) از نظر آماری هم جایگاه خیلی بهتری داره.

اینم اضافه کنم که همون‌طور که گفتم این کمپین توسط یه جمهوری‌خواه راه افتاد و جمهوری اسلامی هنوز سر جاشه. فعلا ما باید صدامون رو به گوش جهانیان برسونیم، و بهترین حالتش اینه که یه گروه شامل همهٔ طیف‌های آزادی‌خواه، نمایندگی این صدا رو کنند. شاهزاده استارتش رو زده و اعلام آمادگی کرده تا به همچین گروهِ ایده‌آلی برسیم.

حالا بقیه ساکت موندند، حداقل ما دلمون خوشه که نماینده‌مون داره تلاشش رو می‌کنه.

فراموش نکنید، که در نهایت این صندوق‌های رأی و نظر مردم تعیین‌کنندهٔ نوعِ حکومت بعدیه. دیکتاتوری خوندن این حرکت، با هیچ منطقی جور در نمیاد. در کشورهای دموکراتیکِ امروزْ نمایندگانی که توی مجلس یا کنگره نشستند، وکلای مَردمند.

الان هم ما وکیل معرفی کردیم. دیکتاتوری وقتی معنی پیدا می‌کنه، که یه نفر با هشتگ «من وکالت نمی‌دهم» بیاد به من با ناسزا می‌گه که حق انتخاب وکیل ندارم.

۵) شرط برای تجزیه‌طلب‌ها؟

طرف اومده گفته «حفظ تمامیت ارضی را کلا بگذارید کنار. ما مردمی که اینجا دم تیغ هستیم برای جدایی‌طلبی دم تیغ نرفته‌ایم. عوام‌فریبی تاریخ مصرف دارد.»

یه سری هم براش کف زدند و هورا کشیدند که چه حرف خوبی زد. اصلا چرا باید شاهزاده این موضوع رو مطرح کنه؟

اول از همه، برای شروع گفتگو، ما یه سری پیش‌فرض‌ها رو مطرح می‌کنیم. مثلا شاهزاده این سه موضوع رو مطرح کرد:

  • رفراندوم برای تعیین سرنوشت مردم
  • حکومت سکولار دموکرات
  • تمامیت ارضی

حالا با همون استدلال، بیایم «حقِ تعیین سرنوشت» و «حکومت سوکلار دموکرات» رو هم برداریم، چرا که مردمی که اینجا دم تیغ هستیم، برای برقراری یه حکومت دیکتاتوری بدون پرسیدن نظر مردم که نرفتیم.

منطقیه؟ نه. هر توافقی نیاز به پیش‌فرض‌هایی داره که هرچقدر هم واضح باشه، باید اول کار سرشون توافق بشه. اصلا ضرب‌المثل هم براش داریم:

جنگ اول، به از صلح آخر.

این سه شرط شاهزاده هم چیزیه که مردم داخل ایران فریاد می‌زنند و اولویت هستند و صرفا حرف شاهزاده نیست که بخواد باهاش عوام‌فریبی کنه.

موضوع تمامیت ارضی یه موضوع امنیتی هم هست. شاید در آینده در خصوصش حرف زدم. اینجا رو ببنید.


این مصاحبه از ایرج مصداقی اطلاعات خیلی تکان‌دهنده‌ای در دل خودش داره.


این توییت‌ها هم نکات خوبی رو عنوان می‌کنند.

Tweet

Tweet

Tweet

Tweet

این رو هم در نظر بگیریم که از اتفاق این شرط، مثل یه صافی عمل کرد، و یه سری که پی منافع خودشون بودند، بدون اینکه کوچکترین اهمیتی برای ایران و تمامیت ارضیش قائل باشند، صداشون به آسمون هفتم بلند شد. و خب مردم اون‌ها رو شناختند.

استارت این موضوع رو یه نفر زد که از اتفاق با مغلطه می‌خواست از زیر این شرط در بره چرا که طبق اسنادی که کاربران توی نظرات این توییت بهش اشاره کردند، با این شرط به کل مخالف بود. خودتون توییت و نظرات مردم رو ببینید:

Tweet

حالا ما بیایم همین استدلال غلط رو با عنوان مخالفت با شاهزاده ازش استفاده کنیم، نشونه‌ای غیر از نیست که از کسانی‌که به تمامیت ارضی ایران اعتقاد ندارند بازی خوردیم.

این نکته رو هم اضافه کنم که جمهوری اسلامی، همیشه با بهونهٔ تجزیهٔ ایران، معترض‌ها رو سرکوب می‌کرد. این پیش‌شرط، باعث میشه که این برگِ جمهوری اسلامی بسوزه؛ چون دیگه نمی‌تونه انگِ تجزیه‌طلبی رو به اپوزیسیون بزنه.

۶) فقط ۴۰۰ هزارتا امضاء تونست جمع کنه!

یکی از ضعیف‌ترین استدلال‌ها همین بود. یه سری انتظار داشتند که این کارزار سی چهل میلیون امضاءکننده داشته باشه. ولی چرا این استدلال اشتباهه؟

اول از همه، وضعیت اینترنت توی ایران جالب نیست، و مردم به ندرت توان باز کردن سایت‌ها بدون فیلترشکن رو دارند. از طرفی با فیلترشکن هم سایت‌ها خیلی کُند باز میشه. چند روز پیش دوستی می‌خواست همین کارزار رو امضاء کنه، ولی از مرحلهٔ شناسایی بات نمی‌تونست جلو بره. چرا؟ یه دلیل فنیش اینه که سیستمِ سایت، که احتمالا از کلاودفلر استفاده می‌کرد، به کسانی که از VPN استفاده می‌کنند سخت می‌گیره. وارد جزئیات فنی نمی‌شم، ولی خواستید ازم سوال کنید، جواب می‌دم.

دلیل دوم اینه که خیلی‌ها به این کُنش‌ها اصلا اهمیت نمی‌دن. مثلا شما لایک کردن یه نوشته رو در نظر بگیر. یکی از راحت‌ترین کارهای دنیاست. ولی با همهٔ این‌ها درصدِ خیلی کمی از کسانی که با نوشته‌ای موافق هستند یا می‌پسندند اون رو لایک می‌کنند. امضاء کردن که یک کُنش بسیار پُرهزینه‌تری (از نظر زمان و نیروی ذهن) به شمار می‌ره، به مراتب کاربران کمتری رو جذب می‌کنه.

دلیل سوم، مسائل امنیتیه. ما توی کشوری زندگی می‌کنیم که برای پختن کتلت آدم دستگیر می‌کنند، چطور انتظار دارید که مردم اسم و ایمیل خودشون رو توی همچین کمپینی ثبت کنند؟ به خصوص وقتی اطلاعی از قوانین حریم شخصی سایت‌هایی مثل Change.org ندارند و یا به هر حال احتمال هک پایگاه‌دادهٔ این سایت‌ها وجود داره.

چهارم اینکه یکی از موفق‌ترین کمپین‌ها، توی اوج اعتراضات، کمپین امضاء برای درخواست از سران جی ۷ برای اخراج دیپلمات‌ها بود که حمایت همه رو داشت، وضع اینترنت بهتر بود، ایرانی و غیرایرانی کمک کردند. این کمپین بعد از صد روز به حدود ۱ میلیون امضاء رسید. چطور انتظار دارید کمپین شاهزاده با این اوصاف که گفتم، توی یه هفته چند ده میلیونی بشه؟ اونم وقتی خود شاهزاده رسما اون رو راه ننداخته؟

پنجم، این کارها سواد فنی می‌خواد. خودتون رو نگاه نکنید که به راحتی فرم رو پر، امضاء رو ثبت و بعد از طریق ایمیل تاییدش می‌کنید. این چیزها برای عامه سخته، برای همینه که کافی‌نتِ محل، پاتوق خیلی‌هاییه که دقیقا می‌خوان چهارتا فرم رو پر کنند. یا شخص برای ثبت‌نام ماشین، که به راحتی دو تا کلیکه، تا دویست هزار تومن پرداخت می‌کنه. تازه این‌ها فرم‌های فارسیه. برای اینکه ببینید عموم مردم، برای پر کردن یه فرم انگلیسی که سه تا فیلد و دو تا گزینه داره، چقدر اذیت می‌شن، یه فرم مشابه به زبون چینی باز کن، تا بهتر بفهمید یه دفعه چقدر همه‌چیز گمراه‌کننده میشه.

همین موضوعات به ظاهر ساده باعث میشه تا سازندگان اپ‌ها، مثل اینستاگرام، تلگرام و واتساپ برای جذب مردم، تموم تلاششون رو کنند که ثبت‌نام به راحتی وارد کردن شماره باشه. حتی خوندن پیامکی که برای ورود لازمه معمولا خودکار انجام میشه.

خلاصه که قیاس خیلی اشتباهی بود.

یه قیاسِ منطقی‌تر استفاده از رای‌گیری و مقایسهٔ درصد آراست. اگه جامعهٔ آماریِ گسترده‌ای وجود داشته باشه، می‌شه امیدوار بود که نتایجش، بازتاب عینی در خصوص کل جمعیت داره. البته باز برمی‌گرده به جامعهٔ هدف.

مثلا این نظرسنجی روی تلگرام رو ببینید:

Poll about your representative

تلگرام از این جهت خوبه،‌ که با وضع افتضاحِ نت، باز هم یه سری پروکسی‌ها جواب می‌دن، و مردم بیشتری ازش استفاده می‌کنند چون عامه‌پسندتر از بقیهٔ شبکه‌هاست.

البته به این نظرسنجی یه نقدی وارد شد که توی توییت زیر می‌تونید بخونیدش.

Tweet

ولی چرا این نقد به نظر من بی‌اساس بود؟

خب کسی از اول هم ادعا نکرد که کانال بلومبرگ فارسی، یه کانال رسمی باشه. حتی من تعجب کردم چرا یه سری از اول چنین فکری کرده بودند. ولی آیا رسمی بودن یا نبودن این کانال تفاوتی ایجاد می‌کرد؟

اول باید دو اصل مهم در نظرسنجی‌ها رو مورد بررسی قرار بدیم.

  • توانایی دستکاری در نتایج نظرسنجی،
  • دسترسی عموم مردم برای رأی دادن.

از اونجایی که نظرسنجی روی تلگرام بوده، در نتیجه کانال مذکور توانایی دستکاری رو نداشته. پس اصل اول نقض نشده.

از طرفی، نظرسنجی روی کانال خصوصی نبوده، و مردم عادی، با توجه به دسترسی راحت‌تر به تلگرام از طریق پروکسی‌ها و همچنین هم‌رسانی گسترده‌اش، در نظرسنجی شرکت کردند، و کسی توانِ جلوگیری از رأی‌ریختنِ مردم رو نداشته. پس اصل دوم هم نقض نشده.

در نتیجه، مهم نیست که این نظرسنجی رو یه کانال رسمی، یا غیررسمی برگزار کرده باشه چرا که اصولِ لازمِ یه نظرسنجیِ سالمْ رعایت شده و نیازی به اعتبارِ برگزارکننده برای صحت‌سنجی نبوده.

به عبارت خیلی ساده، اعتبار برگزارکننده زمانی موردِ نیازه که امکان نقض یکی از دو اصل بالا وجود داشته باشه و نظرسنجی به حد کافی هم‌رسانی نشده باشه، در نتیجه فقط طیف خاصی در اون شرکت کرده باشند.

اما نکتهٔ سومی هم وجود داره، و اون شرکت کردنِ بات‌های تلگرامی در نظرسنجیه. خب این موضوع، ربطی به رسمی یا غیررسمی بودنِ کانال نداره، و اگه قرار به دخالتِ بات‌های اینترنتی باشه، توی کانال رسمی هم دخالت خواهند کرد. در نتیجه بازم رسمی یا غیررسمی بودنِ کانالِ مذکور محلی از اعراب نداره.

اما نکتهٔ مهم اینه که حضور بات‌ها در پلتفرم‌هایی مثل اینستاگرام و شرکت کردن در نظرسنجی‌هایی که در استوری قرار می‌گیرند، خیلی بعیدتره، اما باز می‌بینیم که نتایج حتی اونجا هم تقریبا شبیه به نتایج همین کانال بلومبرگ فارسی بوده. جالب اینجاست که سام رجبی با مواضع صریحِ مخالف سلطنت این نظرسنجی رو انجام داده:

Sam Rajabi Poll

البته نظرسنجی‌های توییتری هم کم‌وبیش نتایج مشابهی رو ارائه می‌دن:

Tweet

Tweet

۷) ما به عقب برنمی‌گردیم

والا ما هم نمی‌خوایم به عقب برگردیم، هرچند آخوند جماعت با سرعت سرسام‌آوری در حال برگردوندنمونه. اول اینکه شاهزاده نگفت بیاید نوع حکومت بعدی رو تعیین کنید، که شما فکر می‌کنید داریم به زمانِ قبل از جمهوری اسلامی برمی‌گردیم. قرار شد که نوع حکومت رو مردم از طریق صندوق‌های رای انتخاب کنند. این یکی از شرط‌های اولیه‌ست.

در ثانی، اگه فکر می‌کنید که با انتخاب شاهزاده به‌عنوان شاه (اگه توسط مردم انتخاب شد) نقدهایی که به حکومت پدر و پدربزرگش وارد هست، به ایشون هم می‌تونه وارد باشه، به نظرم بی‌انصافی کردید. خود شاهزاده علنا گفته که نقدهایی به پدر و پدربزرگش داشته. اصلا مؤاخدهٔ شاهزاده به خاطر چیزی که پدر و پدربزرگش انجام دادند، منصفانه نیست. این یه جور حمله به شخص حساب می‌شه و مغالطه‌ست.

حالا شاید بگید که به اعتبار پدر و پدربزرگش الان به شخصیت پررنگی تبدیل شده. پاسخ من اینه که با نهایت میهن‌دوستی، همین اعتبار رو داره خرج من و شما می‌کنه تا زودتر از جمهوری اسلامی گذر و پای صندوق رأی سرنوشتمون رو تعیین کنیم.

از طرفی، برای بار چندم، پادشاه در پادشاهی مشروطه قدرت سیاسی نداره، پس حتی اگه شاهزاده توسط مردم انتخاب بشه، باز هم مقایسه حکومتِ مستقر شده، با حکومت محمدرضا شاه یا رضا شاه، اشتباهه.

حالا اگه شما کلا با دودمان پهلوی مشکل دارید، که بحثش جداست، ولی باز برمی‌گردیم به شرط اول که رفراندوم و تعیین سرنوشت و نوع حکومت توسط مردم بود. خلاصه، برگشتن به عقب در کار نیست؛ در اصل اول باید از جمهوری اسلامی بگذریم بلکه بتونیم این بازگشت به عقب رو متوقف کنیم.

۸) فحاشی‌ها

یه سری از منتقدین، پیکان رو به سمت طرفدارهای سلطنت گرفتند، و اون‌ها رو بی‌ادب و فحاش خطاب می‌کنند. اینجا چندتا موضوع مطرحه.

اول اینکه، تا وقتی جمهوری اسلامی و ارتش سایبری وجود داره، نمی‌تونید تشخیص بدید که این اکانت‌های ناشناس، واقعا سمت شاهزاده هستند، یا نیروهای ارتش سایبری. به هر حال ایجاد تفرقه به هر طریقی در دستور کار این مزدورانه. از طرفی، چهره‌های شناخته‌شدهٔ طرفدار شاهزاده، به‌ندرت از ادبیات زشت و کثیف استفاده می‌کنند. راستش بخوام صادق باشم، من که ندیدم.

ولی مخالفان شاهزاده که بعضی‌هاشون خودشون رو اپوزیسیون می‌دونند، ترسی از به‌کار بردن این نوع ادبیات ندارند. مثل سگ خوندن طرفداران شاهزاده توسط محمدرضا نیکفر

Tweet

یا فحاشی‌های لیلی گلستان

Tweet

یا حرف‌های زنندهٔ لامعی

Tweet

یا شادی امین “فعالِ حقوق بشر” که طرفداران شاهزاده رضا پهلوی رو گله خطاب می‌کنه

Tweet

یا این کاربرهای شناخته‌شدهٔ توییتری که مخالف شاهزاده هستند

Tweet

Tweet

و نمونه‌های دیگه که کم نیستند.

دوم اینکه، بعضی‌ها می‌گن شاهزاده باید از این آدم‌های فحاش اعلام برائت کنه. حرف شما درست و منطقیه، فقط موضوع اینه که شاهزاده به کرّات این کار رو کرده و می‌کنه. واقعا دیگه چیکار می‌تونه انجام بده؟

Tweet

خلاصه، اگه قرار باشه، از نظر میزان و سطح ادب هم بسنجیم، شاهزاده همیشه متین، باادب و احترام برخورد کرده، و مدام از طرفدارهاش خواسته که در بحث‌ها نزاکت رو رعایت کنند. اما نام‌های شناخته‌شدهٔ طرفِ مقابل، مثل اینکه هیچ خط قرمزی ندارند.

۹) این کار باعث تفرقه شد

ما باید برای پیروزی برنامه داشته باشیم، در غیر این‌صورت خیابون تبدیل می‌شه به محل نزاع و فرسوده شدنِ مردم. بالاخره باید یه نفر یا گروه پا پیش بگذاره، و از طرف ما شروع به صحبت با کشورها و دیپلمات‌های خارجی بکنه. این حرکت شاهزاده، نه فقط ایجاد تفرقه نمی‌کنه، بلکه یه حرکت رو به جلو برای انقلابه و ما رو وارد فاز جدید می‌کنه. همچنین دیگر مخالفان جمهوری اسلامی رو وادار می‌کنه که برای عقب نموندن، یه حرکتی انجام بدن. وگرنه جمهوری اسلامی تا ابد سر جاش می‌مونه. این رشته توییت موضوع رو قشنگ توضیح داده.

Tweet

خلاصه، اگه هویت شما، نه در مخالفت با دیگران، بلکه با فعالیت‌هاتون در جهت پیشبرد این انقلاب تعریف می‌شه، به جای سنگ‌اندازی جلوی پای نمایندهٔ بخشِ بزرگی از مردم، شما هم نماینده‌تون رو مشخص کنید، تا با همکاریِ هم بتونیم از جمهوری اسلامی عبور کنیم.

نتیجه

ما سلطنت‌طلب‌ها، دیکتاتورپرست نیستیم. از اتفاق خیلی دلمون آزادی و دموکراسی می‌خواد و برای میهنمون بسیار ارزش قائلیم. فقط یه عده که اطلاعی از انواع حکومت ندارند یا مغرض هستند، دوست دارند با این برچسب‌ها، ما رو از میدون به‌در کنند. شما فریب این حرف‌ها رو نخورید. کف اینترنت، کلی مطلب در خصوصش می‌تونید پیدا کنید.

بامداد اعتماد، توی این رشته توییت، خیلی زیبا توضیح داده که چرا برای کشوری مثل ما، سلطنت مشروطه، گزینهٔ مناسب و امن‌تریه.

Tweet

چه خوشمون بیاد چه نیاد، شاهزاده از نظر محبوبیت و شناخت بین تمام گروه‌ها و افرادی که خودشون رو مخالف جمهوری اسلامی می‌دونند، ردهٔ بالاتری داره. نظرسنجی‌ها و آمار هم تایید کنندهٔ این موضوع هستند. از مرکز شهرها تا دورافتاده‌ترین روستاها همه شاهزاده رو می‌شناسند.

«تحلیل شبکهٔ بازنشرهای توییت‌‌ها» با هشتگ «من وکالت می‌دهم» و «من وکالت نمی‌دهم» هم جالب توجه بود. این تصویر نشون می‌ده که چطور ارتش سایبری و مجاهدین خلق هم همگام با هشتگ «من وکالت نمی‌دهم» از فرصت استفاده کردند تا به هدفشون که تفرقه‌ست برسند.

Tweet